آیکن | واژه | اختصار / توضیحات انگلیسی | اختصار / توضیحات فارسی |
b & s GaUGe | Brown and Sharpe wire gauge used for describing different sizes of copper conductors. It is the same as AWG (American Wire Gauge). | برای توصیف اندازههای مختلف هادیهای مسی استفاده میشود. همان AWG (گاج سیم آمریکایی) است. | |
Bend-insensitive fiber (BIF) | Single-mode fibers that have been modified to demonstrate reduced bend radius characteristics without attenuation changes. Specified in the ITU-T G.657 standard. | فیبر با حساسیت کم به خمشدگی (BIF): فیبرهای تکحالتهای که اصلاح شدهاند تا ویژگیهای خمشدگی با شعاع کمتر را بدون تغییر در تضعیف نشان دهند. این نوع فیبرها در استاندارد ITU-T G.657 مشخص شدهاند. | |
Broadband PON (B-PON) | The first FTTx standard issued as ITU-T G.983, the B-PON standard was designed for the bidirectional transmission of ATM cells over G.652 single-mode fiber at a distance of 20 kilometers using wavelength independent couplers (splitters) with split rates of up to 1:32. Originally defined by the FSAN S652 document. | اولین استاندارد FTTx که بهعنوان ITU-T G.983 منتشر شد، استاندارد B-PON برای انتقال دوطرفه سلولهای ATM از طریق فیبر نوری تکمدل G.652 طراحی شده بود. این استاندارد برای انتقال در فاصله 20 کیلومتر با استفاده از کوپلرهای مستقل از طولموج (اسپلیترها) با نرخ تقسیم تا 1:32 طراحی شد. این استاندارد ابتدا در سند FSAN S652 تعریف شده بود. | |
Bubble splice | An air bubble in a splice that can cause high loss. | اتصال حبابی: حباب هوایی در یک اتصال که میتواند باعث تلفات بالا شود. | |
baCKbONe | A transmission network that carries information in a fiber optic system. Mainly for indoor applications between floors and areas with different types of cables. | شبکهای انتقالی است که اطلاعات را در یک سیستم فیبر نوری حمل میکند. عمدتاً برای کاربردهای داخلی بین طبقات و نواحی با انواع مختلف کابلها استفاده میشود. | |
Backbone | The cabling used to connect entrance facilities, crossconnects, telecommunications closets, and equipment rooms. The backbone may consist of either interbuilding and/or intrabuilding cabling. | ستون فقرات شبکه: کابلکشی که برای اتصال تجهیزات ورودی، کراسکانکتها، کمدهای مخابراتی و اتاقهای تجهیزات استفاده میشود. این کابلکشی میتواند شامل کابلهای بین ساختمانی و/یا درون ساختمانی باشد. | |
Backbone | ستون فقرات شبکه | ||
Backscatter coefficient | The ratio of the optical pulse power (not energy) at the OTDR output to the backscatter power at the near end of the fiber (z=0). This ratio is inversely proportional to the pulse width, because the optical pulse power is independent. It is expressed in dB. | ضریب پراکندگی بازگشتی: نسبت توان پالس نوری (نه انرژی) در خروجی OTDR به توان پراکندگی بازگشتی در انتهای نزدیک فیبر (z=0). این نسبت به صورت معکوس با پهنای پالس متناسب است، زیرا توان پالس نوری مستقل است. این ضریب بر حسب دسیبل (dB) بیان میشود. | |
baCKsHell MOlD | An aluminum mold used to mold a rubber or Neoprene® covering over the backshell of a conductor or plug after it is connected to a cable. The compound is usually chemically cured. Neoprene® is a trademark of the DuPont de Nemours Co. | قالبی از آلومینیوم است که برای قالبگیری پوشش لاستیکی یا نئوپرن® بر روی پشتسیم یک هادی یا دوشاخه پس از اتصال به کابل استفاده میشود. این ترکیب معمولاً بهصورت شیمیایی عملآوری میشود. نئوپرن® یک علامت تجاری متعلق به شرکت DuPont de Nemours است. | |
balCO® | An alloy of 70% nickel and 30% iron. It is used in devices where self-regulation by temperature is required. Wilbur Driver Company trademark for a resistance wire. | آلیاژی است که از ۷۰٪ نیکل و ۳۰٪ آهن تشکیل شده است. این آلیاژ در دستگاههایی که نیاز به تنظیم خودکار دما دارند، استفاده میشود. یک علامت تجاری متعلق به شرکت Wilbur Driver برای سیمهای مقاومتی است. | |
Band | A range of optical spectrum allocated based on optical amplifiers. Six bands are specified by the ITU: O (original), E (enhanced), S (short), C (conventional), L (long), and U (ultra). These cover the optical spectrum from 1260 nm to 1675 nm. | باند: محدودهای از طیف نوری که بر اساس تقویتکنندههای نوری تخصیص داده شده است. شش باند توسط ITU مشخص شدهاند: O (اصلی)، E (تقویتشده)، S (کوتاه)، C (مرسوم)، L (بلند) و U (فوقالعاده). این باندها طیف نوری از 1260 نانومتر تا 1675 نانومتر را پوشش میدهند. | |
baND MaRKiNG | A circular band applied at regular intervals to the insulation of a conductor for the purpose of color coding or circuit identification. | نوار حلقهای است که در فواصل منظم بر روی عایق یک هادی اعمال میشود به منظور کدگذاری رنگی یا شناسایی مدار. | |
baNDeD Cable | Two or more cables which have been banded together by stainless steel strapping. | کابل بستهبندیشده: دو یا چند کابل که با تسمههای فولاد ضدزنگ به هم بسته شدهاند. | |
baNDWiDTH | The frequency range of transmitted electrical or optical signals, expressed in Hertz. The greater or higher the bandwidth, the greater the information carrying capacity. | پهنای باند: محدوده فرکانسی سیگنالهای الکتریکی یا نوری انتقالیافته که بر حسب هرتز بیان میشود. هرچه پهنای باند بیشتر یا بالاتر باشد، ظرفیت حمل اطلاعات نیز بیشتر خواهد بود. | |
Bandwidth | A measure of the maximum frequency by which light intensity can be modulated before the signal experiences 3 dB of excess attenuation. The difference between the highest and the lowest frequencies of a transmission channel or path; identifies the amount of data that can be sent through a given channel. The greater the bandwidth, the greater the information carrying capacity. Multimode fiber bandwidth is expressed in Megahertz per kilometer (MHz-km). | پهنای باند: معیاری از بیشترین فرکانسی که در آن شدت نور میتواند قبل از تجربه تضعیف اضافی 3 دسیبل مدوله شود. این مقدار تفاوت بین بالاترین و پایینترین فرکانسهای یک کانال یا مسیر انتقال را نشان میدهد و میزان دادهای را که میتوان از طریق یک کانال معین ارسال کرد، تعیین میکند. هرچه پهنای باند بیشتر باشد، ظرفیت حمل اطلاعات نیز بیشتر خواهد بود. پهنای باند فیبر چندحالته بر حسب مگاهرتز بر کیلومتر (MHz-km) بیان میشود. | |
Bandwidth | پهنای باند | ||
baRe CONDUCTOR | A conductor not covered with any insulating material. | هادیای که با هیچ ماده عایقی پوشانده نشده است. | |
base baND | The frequency band occupied by all the transmitted modulating signals. | باند فرکانسی که توسط تمام سیگنالهای مدولهشدهی ارسالی اشغال میشود. | |
base PRiCe | The price of copper per pound before any adders are applied. To this base price, adders are used to determine price for drawing the copper into a wire and for tinning or insulating the bare copper wire. | قیمت پایه: قیمت مس به ازای هر پوند قبل از اعمال هر گونه افزوده. به این قیمت پایه، افزودههایی اضافه میشوند تا هزینهی کشیدن مس به شکل سیم و قلعاندود کردن یا عایقبندی سیم مسی بدون روکش تعیین شود. | |
Baseband | A transmission media where the entire capacity of the cable is used for one signal. | رسانه انتقالی که کل ظرفیت کابل را برای یک سیگنال اختصاص میدهد. | |
baTTeRY Cable | A single conductor cable either insulated or uninsulated used for carrying current from batteries to the point where power is needed. May also be used for grounding. | کابل باتری: کابلی با یک هادی، که میتواند عایقدار یا بدون عایق باشد و برای انتقال جریان از باتریها به نقطهای که نیاز به برق دارد استفاده میشود. همچنین میتواند برای اتصال به زمین نیز بهکار رود. | |
baUD | Unit of measure for data transmission speed representing bits per second, e.g., 9,600 baud = 9,600 bits per second (bps). bC – Abbreviation for bare copper. 2bC – Abbreviation for double bare copper shield. bCCs – Abbreviation for bare copper-clad steel. | واحد اندازهگیری سرعت انتقال داده که نشاندهندهی تعداد بیت در ثانیه است، مانند 9600 بَد = 9600 بیت در ثانیه (bps). bC مخفف مس بدون روکش. 2bC مخفف سپر دو لایه از مس بدون روکش. bCCs – مخفف فولاد با روکش مس بدون روکش. | |
Bayonet | A locking prong and slot interconnect device. The mechanical latching mechanism for the ST-type connector. | یک دستگاه اتصال شامل یک زبانه قفلشونده و شکاف. این مکانیزم قفل مکانیکی برای اتصالدهنده نوع ST است. | |
Bayonet fiber-optic connector (BFOC) | The formal name for the ST connector, a specific slotted twistlock connector with 2.5-mm ferrule. | اتصالدهنده فیبر نوری بایونتی (BFOC): نام رسمی کانکتور ST، که یک اتصالدهنده قفلشونده چرخشی خاص با شکاف و فرول 2.5 میلیمتری است. | |
bC-s | Abbreviation for double shield; 1 bare copper, 1 silver. | مخفف سپر دوگانه؛ شامل یک لایه مس بدون روکش و یک لایه نقره. | |
beaDeD COaX | A coaxial cable in which the dielectric consists of beads made of various materials. | کواکسیال مُهرهای: کابلی کواکسیال که دیالکتریک آن از مهرههایی ساخته شده از مواد مختلف تشکیل شده است. | |
Beamforming | متمرکز کردن سیگنال بیسیم | ||
bell WiRe | Common term for wire primarily used for making doorbell and thermostat connections. | اصطلاح رایج برای سیمی که عمدتاً برای ایجاد اتصالات زنگ درب و ترموستات استفاده میشود. | |
belT (belTeD TYPe Cable) | Refers to the number of layers of insulation on a conductor or number of layers of jacket on a cable. | به تعداد لایههای عایق بر روی یک هادی یا تعداد لایههای روکش بر روی یک کابل اشاره دارد. | |
Bend loss | Increased attenuation due to macrobends (curvature of fiber) or microbends (small distortions in the fiber) coupling light energy from the fiber core to the cladding. | افت ناشی از خمشدگی (Bend loss): افزایش تضعیف به دلیل ماکروخمها (خمیدگیهای بزرگ فیبر) یا میکروخمها (اعوجاجهای کوچک در فیبر) که باعث انتقال انرژی نور از هسته فیبر به پوشش میشود. | |
beND RaDiUs | The radius of curvature that an optical fiber cable can bend without causing harmful effects on the optical or mechanical performance of the cable. | شعاع انحنا: شعاع انحنا که یک کابل فیبر نوری میتواند بدون ایجاد تأثیرات مضر بر عملکرد نوری یا مکانیکی کابل، خم شود. | |
Bend radius | The minimum radius that fiber or cable can bend and still maintain its optical and physical qualities. | شعاع خمیدگی (Bend radius): حداقل شعاعی که فیبر یا کابل میتواند بدون از دست دادن کیفیتهای نوری و فیزیکی خود خم شود. | |
Bend-Improved Optical Fiber | Class of single-mode optical fibers compatible with ITU G.657.A recommendations and having bending performance of 0.75 dB per 360-degree turn at 1550 nm with a 10 mm bend radius. These fibers are required to be backward compatible with standard single-mode. | فیبر نوری بهبود یافته از نظر انحناء: دستهای از فیبرهای نوری تکمد که با توصیههای ITU G.657.A سازگار هستند و عملکرد خمشی 0.75 دسیبل در هر چرخش 360 درجه در طول موج 1550 نانومتر با شعاع خمشی 10 میلیمتر دارند. این فیبرها باید بهطور معکوس با فیبرهای تکمد استاندارد سازگار باشند. | |
beNDiNG lOss | In a fiber optic system a form of increased attenuation caused by: a) Having the fiber curved around a restrictive radius of curvature; or b) Micro bends caused by minute distortions in the fiber imposed by externally induced disturbances. Excessive bending loss may result from poor drawing or cable manufacturing technique. | کاهش انعطافپذیری: در یک سیستم فیبر نوری، نوعی افزایش تضعیف است که ناشی از: الف) خم شدن فیبر به دور یک شعاع انحنا محدود؛ یا ب) خمیدگیهای میکروسکوپی ناشی از تغییرات جزئی در فیبر که توسط اختلالات خارجی ایجاد میشوند. کاهش انعطافپذیری بیش از حد ممکن است ناشی از تکنیکهای ضعیف در کشش یا تولید کابل باشد. | |
beNDiNG RaDiUs | Radius of curvature around which a fiber is bent under a stated pulling force. | شعاع خمش: شعاع انحنایی که یک فیبر در آن تحت نیروی کششی معین خم میشود. | |
Bend-Insensitive Optical Fiber | Class of single-mode optical fibers with bending performance of .1 dB per 360-degree turn at 1550 nm with a 5 mm bend radius. | فیبر نوری مقاوم به انحنا: دستهای از فیبرهای نوری تکمد که عملکرد خمشی 0.1 دسیبل در هر چرخش 360 درجه در طول موج 1550 نانومتر با شعاع خمشی 5 میلیمتر دارند. | |
Bend-Optimized Optical Fiber | Any single-mode fiber that has been engineered to provide low loss at 1550 nm under tight bending conditions, when compared to standard single-mode fibers. | فیبر نوری بهینهسازی شده برای انحنا : هر فیبر نوری تکمد که بهگونهای طراحی شده است تا در شرایط خمشی سخت، تلفات کمتری در طول موج 1550 نانومتر نسبت به فیبرهای تکمد استاندارد داشته باشد. | |
Bend-Tolerant Optical Fiber | Class of single-mode optical fibers compatible with ITU G.657.B recommendations and having bending performance of 0.5 dB per 360-degree turn at 1550 nm with a 7.5 mm bend radius. These fibers are not required to be backward compatible with standard single-mode fibers. | فیبر نوری بهینهسازی شده برای انحنا : هر فیبر نوری تکمد که بهگونهای طراحی شده است تا در شرایط خمشی سخت، تلفات کمتری در طول موج 1550 نانومتر نسبت به فیبرهای تکمد استاندارد داشته باشد. | |
berC | Abbreviation for beryllium-copper alloy. | مخفف آلیاژ بریلیوم-مس. | |
BGP: Border Gateway Protocol | پروتکل دروازه مرزی | ||
bias | a) A voltage applied to a device to establish a reference level for operation. b) A high frequency voltage combined with an audio signal to reduce distortion. | الف) ولتاژی که به یک دستگاه اعمال میشود تا سطح مرجعی برای عملکرد آن تعیین شود. ب) ولتاژ فرکانس بالا که همراه با سیگنال صوتی استفاده میشود تا اعوجاج کاهش یابد. | |
Biconic | A phenolic-bodied, threaded, spring-loaded, nonkeyed connector with a cone-shaped alignment area. | یک کانکتور با بدنه فنولیک، رزوهدار، فنری و بدون دکمه، که دارای ناحیه همراستایی به شکل مخروط است. | |
Bidirectional (Bidi) | Operating in both directions over a single fiber. | دوجانبه: عملیاتی که در هر دو جهت بر روی یک فیبر انجام میشود. | |
Bidirectional transceiver | A device that sends information in one direction and receives information from the opposite direction. | دستگاهی که اطلاعات را در یک جهت ارسال کرده و از جهت مخالف دریافت میکند. | |
Binder | A tape or thread used for holding assembled cable components in place within loose tube cables. | ||
Binder | A helically applied tape or thread used for holding assembled cable components in place until additional manufacturing operations are performed. | نگهدارنده : نواری یا نخ مارپیچ که برای نگهداشتن اجزای کابل در کنار هم بهکار میرود تا عملیات ساخت بیشتری روی کابل انجام شود. | |
Bit | An electrical or optical pulse whose presence or absence indicates data. The capacity of the optical waveguide to transmit information without error is expressed in bits per second per unit length. | بیت: یک پالس الکتریکی یا نوری که حضور یا عدم حضور آن نشاندهنده داده است. ظرفیت راهنمای نوری برای انتقال اطلاعات بدون خطا بهصورت بیت در ثانیه به ازای واحد طول بیان میشود. | |
Bit error rate (BER) | A measurement of transmission accuracy. It is a ratio of bits received in error versus bits sent. Fiber optic communication systems normally have a BER value of 10–9 or 10–12. | نرخ خطای بیت (BER): معیاری برای دقت انتقال است. این نسبت تعداد بیتهای دریافتی با خطا به تعداد بیتهای ارسالشده است. سیستمهای ارتباطی فیبر نوری معمولاً دارای مقدار BER برابر با 10⁻⁹ یا 10⁻¹² هستند. | |
Bit error rate tester (BERT) | Test equipment that measures the bit error rate (BER) of digital transmission systems. | دستگاه آزمایش نرخ خطای بیت : تجهیزات آزمایشی که نرخ خطای بیت (BER) سیستمهای انتقال دیجیتال را اندازهگیری میکند. | |
Bit rate | A unit of measure for digital transmission speeds expressed in bit per second (b/s). | نرخ بیت : واحد اندازهگیری سرعتهای انتقال دیجیتال که بهصورت بیت در ثانیه (b/s) بیان میشود. | |
Bitrate | نرخ بیت | ||
blasTiNG WiRe | Wire used for detonating explosives. It is usually a very inexpensively constructed wire. | سیم انفجار: سیمی که برای انفجار مواد منفجره استفاده میشود و معمولاً با هزینه ساخت بسیار پایین تولید میگردد. | |
blK | Abbreviation for black. | مخفف رنگ مشکی. | |
Blocking | Creating a physical barrier to keep moisture-repellent gel in loose tube cables from migrating or flowing out of the buffer tubes into splice trays. | مسدودسازی : ایجاد یک مانع فیزیکی برای جلوگیری از جابجایی یا جریان ژل ضد رطوبت در کابلهای لوله آزاد که از لولههای محافظ به داخل سینیهای اتصال مهاجرت کند. | |
bMs | Abbreviation for Boeing Material Specification. | مخفف مشخصات مواد بوئینگ (Boeing Material Specification). | |
BNC Connector | کانکتور BNC | ||
bOND sTReNGTH | Amount of adhesion between bonded surfaces, e.g., in cemented ribbon cable. | استحکام باند: میزان چسبندگی بین سطوح متصلشده، مانند اتصال در کابلهای نواری سیمانی. | |
bONDable WiRe | An insulated wire whose surface has been specially treated to make it possible to adhere to other materials such as potting compounds. The term usually refers to extruded PTFE insulated wires. The etching process roughens the surface of the insulation permitting an interlocking effect with potting compounds. | سیم باندشونده: سیمی عایقبندیشده که سطح آن بهصورت ویژهای آماده شده تا امکان چسبیدن به مواد دیگر، مانند ترکیبات پاتینگ، فراهم شود. این اصطلاح معمولاً به سیمهای با عایق PTFE اکسترود شده اشاره دارد. فرآیند اچ کردن، سطح عایق را زبر میکند و امکان قفل شدن آن با ترکیبات پاتینگ را فراهم میآورد. | |
bONDeD CONsTRUCTiON | A type of insulation construction in which the glass braid and nylon jacket are bonded together as in certain wire sizes of MILDTL-5086 Type II. | ساختار باندشده: نوعی ساختار عایقبندی که در آن بافت شیشهای و روکش نایلونی به هم متصل شدهاند، همانند برخی سایزهای سیم در استاندارد MIL-DTL-5086 نوع II. | |
Bonding | A method where all conductive cables and messengers are continuously connected to the grounding network. May also be referred to as continuity bonding. | اتصال : روشی که در آن تمام کابلها و پیغامرسانهای هادی به طور پیوسته به شبکه زمین متصل میشوند. این ممکن است به عنوان اتصال پیوستگی نیز شناخته شود. | |
Boot | Strain relief device consisting of a flexible material on the rear end of a fiber optic connector that protects the cableto-connector interface from bending damage. | دستگاه رهاسازی تنش که از مادهای انعطافپذیر در انتهای عقب یک کانکتور فیبر نوری تشکیل شده است و از رابط کابل به کانکتور در برابر آسیبهای ناشی از خمیدگی محافظت میکند. | |
Boot | A protective covering over any portion of a cable or conductor in addition to its jacket or insulation. | پوششی محافظ که علاوه بر غلاف یا عایق، روی بخشی از کابل یا رسانا قرار میگیرد. | |
Bottleneck | گلوگاه | ||
bPs | Abbreviation for bits per second. | مخفف بیت در ثانیه (Bits Per Second). | |
Braid | A fibrous or metallic group of filaments interwoven in cylindrical form to form a covering over one or more wires. | بافت: گروهی از فیلامنتهای فیبری یا فلزی که بهصورت درهمتنیده در قالب استوانهای شکل گرفتهاند تا پوششی روی یک یا چند سیم ایجاد کنند. | |
Braid | Textile or metallic filaments that are interwoven to form a flexible tube structure that may be applied over one or more wires, or flattened to form a strap. Kevlar™ is also braided into cables for additional strength. | الیاف نساجی یا فلزی که بهطور بافته شده برای تشکیل ساختاری لولهای انعطافپذیر ایجاد میشوند و میتوانند بر روی یک یا چند سیم قرار گیرند، یا به صورت نوار پهن شده و استفاده شوند. همچنین، برای تقویت بیشتر، فیبر کِوِلار™ در کابلها به صورت بافتهشده استفاده میشود. | |
bRaiD aNGle | The smaller of the two angles formed by the shielding strand and the axis of the cable being shielded. | زاویه بافت: کوچکتر از دو زاویهای که توسط رشتهی حفاظ و محور کابل در حال حفاظت ایجاد میشود. | |
bRaiDeD WiRe | Woven bare or tinned copper wire used as shielding for wires, cables, and ground wire for batteries or heavy industrial equipment. There are many different types of constructions. | سیم بافتهشده: سیم مسی عریان یا قلعاندود شده که بهعنوان حفاظ برای سیمها، کابلها و سیم زمین برای باتریها یا تجهیزات صنعتی سنگین استفاده میشود. انواع مختلفی از ساختارها برای آن وجود دارد. | |
bRaKe WiRe | Wires used in the manufacture of both home and truck trailers to supply current to the electrical brakes on the equipment. | سیم ترمز: سیمهایی که در ساخت ترمزهای برقی تجهیزات، مانند تریلرهای خانگی و کامیونی، برای تأمین جریان برق به ترمزهای الکتریکی استفاده میشوند. | |
bRaZiNG | The joining of the end of two wires, rods, or groups of wires with a nonferrous filler metal at temperatures above 427° C (800° F). | اتصال انتهای دو سیم، میله یا گروهی از سیمها با استفاده از فلز پرکننده غیرآهنی در دماهای بالاتر از 427 درجه سانتیگراد (800 درجه فارنهایت). | |
Breakdown (puncture) | A disruptive discharge through insulation due to failure under electrostatic stress. | خرابی (سوراخ شدن): تخلیه مخرب از طریق عایق به دلیل شکست در اثر فشار الکتروستاتیکی. | |
bReaKDOWN OF iNsUlaTiON | Failure of an insulation resulting in a flow of current through the insulation. It may be caused by the application of too high a voltage or defects or decay in the insulation. | خرابی عایق: شکست در عایق که منجر به عبور جریان از طریق آن میشود. این امر ممکن است به دلیل اعمال ولتاژ بسیار بالا یا نقصها و فساد در عایق ایجاد شود. | |
Breakdown voltage | The voltage at which the insulation between two conductors, or a conductor and ground, will break down. | ولتاژ خرابی: ولتاژی که در آن عایق بین دو هادی، یا هادی و زمین، خراب میشود. | |
bReaKiNG sTReNGTH | The maximum load that a conductor can withstand when tested in tension to rupture. This force is usually expressed in pounds (lbs) or kilograms (kgs). | استحکام شکست: حداکثر بار یا نیرویی که یک هادی میتواند هنگام آزمایش کششی تا زمان پاره شدن تحمل کند. این نیرو معمولاً به واحدهای پوند (lbs) یا کیلوگرم (kgs) بیان میشود. | |
bReaKOUT | A breakout is a joint where a conductor or conductors break out from a multi-conductor cable to complete circuits at various points along the main cable. The rest of the conductors continue on within the jacket. The breakout may itself be jacketed and the joint sealed. | نقطهای است که در آن یک یا چند هادی از یک کابل چندرسانهای جدا میشوند تا مدارها را در نقاط مختلف طول کابل اصلی تکمیل کنند. سایر هادیها در داخل غلاف کابل ادامه مییابند. بریکاوت ممکن است خود دارای غلاف باشد و اتصالات آن مهر و موم شود. | |
Breakout cable | A tight buffered cable with 900-micron coated fibers and aramid yarn surrounding each fiber. Jumper cordage is a breakout structure. Available in simplex and duplex variations for jumpers and in large fiber counts. Normally used for indoor installations and for tactical cables. | کابل با پوشش محکم که دارای فیبرهای 900 میکرونی پوششدار است و هر فیبر توسط نخهای آرامید احاطه شده است. کابل جامپر یک ساختار برکاوت است. این کابلها در انواع تکفیبره (simplex) و دوفیبره (duplex) برای جامپرها و در تعداد فیبر بالا موجود هستند. معمولاً برای نصبهای داخلی و کابلهای تاکتیکی استفاده میشوند. | |
Breakout kit | A kit that provides a breakout cable structure for non breakout structures (with one fiber per tube). | یک کیت که ساختار کابل برکاوت را برای ساختارهای غیر برکاوت (با یک فیبر در هر لوله) فراهم میکند. | |
Bridge | A data communications device that connects two or more network segments and forwards packets between them. | دستگاه ارتباطات داده که دو یا چند بخش شبکه را به هم متصل کرده و بستهها را بین آنها ارسال میکند. | |
Bridge | بریج | ||
Bridge Loop | حلقه بریج | ||
Brillouin scattering | In stimulated Brillouin backscattering (SBS), the laser signal creates periodic regions of altered refractive index; that is, a periodic grating that travels as an acoustic wave away from the signal. This effect can result in a noisy and unstable forward-propagating signal, since much of the optical energy is backscattered. | پراکندگی بریلیون : در پراکندگی بازگشتی بریلیون تحریکی (SBS)، سیگنال لیزری نواحی دورهای از ضریب شکست تغییر یافته ایجاد میکند؛ به عبارتی، یک شبکه دورهای که به عنوان یک موج آکوستیک از سیگنال دور میشود. این اثر میتواند منجر به سیگنال جلوبرندهای نویزی و ناپایدار شود، زیرا بخش زیادی از انرژی نوری بازپراکنده میشود. | |
bROaDbaND | A frequency band that extends over a relatively large range. | پهنباند: باند فرکانسی که در دامنهای نسبتاً وسیع گسترش مییابد. | |
Broadband Passive Optical Network (BPON) | System described in ITU G.983 standard. Uses optical splitters to create a one-to-many relation between the CO/HE and the subscribers. Capable of delivering voice and data; usually combined with an RF overlay for video. Usually no active (powered) components between CO/HE and subscriber. | شبکه نوری غیرفعال با پهنای باند وسیع: سیستمی که در استاندارد ITU G.983 توصیف شده است. از تقسیمکنندههای نوری برای ایجاد رابطه یک به چند بین مرکز تماس (CO/HE) و مشترکین استفاده میکند. این سیستم قادر به ارائه صدا و داده است و معمولاً با یک لایه RF برای ویدیو ترکیب میشود. معمولاً هیچ جزء فعال (برقدار) بین مرکز تماس (CO/HE) و مشترک وجود ندارد. | |
Broadcast | انتشار عمومی | ||
Broadcast Domain | محدوده انتشار | ||
Broadcast Storm | طوفان انتشار | ||
Brownfield | Existing neighborhoods and/or MDUs already served by at least one provider. | محلهها و یا ساختمانهای چندواحدی (MDU) موجود که قبلاً توسط حداقل یک ارائهدهنده خدمات پوشش داده شدهاند. | |
bUFFeR (TUbe) | Metallic or nonmetallic tube used to protect optical fibers from physical damage, providing mechanical isolation and/or protection. | بافر (لوله): لوله فلزی یا غیرفلزی که برای محافظت از فیبرهای نوری در برابر آسیبهای فیزیکی استفاده میشود و ایزولاسیون مکانیکی ویا حفاظت فراهم میآورد. | |
Buffer coating | A protective material with no optical function that covers and protects a fiber. A secondary plastic coating adhered around the coating of the optical fiber to provide additional protection against damage. Normally 250 or 900 microns. | ماده محافظی که هیچ عملکرد نوری ندارد و فیبر را میپوشاند و از آن محافظت میکند. پوشش پلاستیکی ثانویهای که به دور پوشش فیبر نوری چسبیده و حفاظت اضافی در برابر آسیب فراهم میآورد. معمولاً دارای ضخامت 250 یا 900 میکرون است. | |
Buffer tube | Part of a loose tube cable structure, buffer tubes accommodate 250-micron coated fibers in a loose configuration. The buffer tubes can be filled with gel, powder, or tapes to resist moisture intrusion. | لوله بافر: بخشی از ساختار کابل لوله شل که لولههای بافر فیبرهای 250 میکرونی پوششدار را در یک پیکربندی شل قرار میدهند. این لولههای بافر میتوانند با ژل، پودر یا نوارهایی پر شوند تا از نفوذ رطوبت جلوگیری کنند. | |
Buffer Tube | Extruded cylindrical tube covering optical fiber(s) used for protection and isolation. | لولهای استوانهای که به طور اکسترود شده اطراف فیبر نوری قرار میگیرد و برای حفاظت و ایزوله کردن فیبرها استفاده میشود. | |
Building Homerun | MDU topology in which each subscriber’s fiber cable extends all the way to a common point for the entire building (usually a terminal in the basement or mounted on an outside wall). | توپولوژی MDU (ساختمان چندواحدی) که در آن کابل فیبر هر مشترک به طور مستقیم به یک نقطه مشترک در کل ساختمان متصل میشود (معمولاً ترمینالی در زیرزمین یا نصب شده بر روی دیوار بیرونی). | |
Building wire | Wire used for light and power in permanent installations utilizing 600 volts or less. Usually in an enclosure and not exposed to outdoor environments. | سیم ساختمان: سیمی که برای تأمین روشنایی و برق در نصبهای دائمی با ولتاژ 600 ولت یا کمتر استفاده میشود. این سیم معمولاً درون یک محفظه قرار دارد و در معرض محیطهای بیرونی نیست. | |
Bulge splice | Slight overfeed results in bulging at the splice point. Bulging is not always lossy. Splice strength requires a solid fusion joint; monitor splice strength if you are reducing feed to eliminate bulging. Also known as a fat splice. | اتصال برآمده: اضافهبار جزئی باعث برآمدگی در نقطه اتصال میشود. برآمدگی همیشه منجر به تلفات نمیشود. برای تقویت اتصال، نیاز به جوش فیوژن محکم است؛ اگر قصد دارید بار را کاهش دهید تا از برآمدگی جلوگیری کنید، باید استحکام اتصال را نظارت کنید. این نوع اتصال همچنین بهعنوان “اتصال چاق” (fat splice) شناخته میشود. | |
bUNa RUbbeR | A synthetic rubber used as a replacement for natural rubber. | یک لاستیک مصنوعی است که به عنوان جایگزینی برای لاستیک طبیعی استفاده میشود. | |
Bunch stranding | A method of stranding where a single conductor is formed from any number of wires twisted together in the same direction, such that all strands have the same lay length, but no specific geometric arrangement | رشتهسازی دستهای: روشی در رشتهسازی که در آن یک هادی از تعدادی سیم که در همان جهت پیچیده شدهاند، تشکیل میشود، بهطوری که تمام رشتهها طول لایه یکسانی دارند، اما ترتیب هندسی خاصی ندارند. | |
bURial Cable | A cable installed directly in the earth without use of an underground conduit. Also called “direct burial cable. | کابل دفنی: کابلی که مستقیماً در زمین نصب میشود بدون استفاده از لوله زیرزمینی. به این کابل همچنین “کابل دفنی مستقیم” نیز گفته میشود. | |
Buried | Cable placed by trenching, direct burial, plowing, boring, or installation into underground ducts. | کابلی که از طریق حفاری، دفن مستقیم، شخمزنی، حفاری یا نصب درون داکتهای زیرزمینی قرار میگیرد. | |
bUs (bUs baR) | A conductor, often a heavy strap or bar, used to make a common connection between several circuits. | یک هادی، که اغلب بهصورت یک تسمه یا میله سنگین است، برای ایجاد اتصال مشترک بین چندین مدار استفاده میشود. | |
bUTT bRaiDeR | A machine used for braiding or shielding cable or wire. It may be 8, 16, 24, 32, 48, or 64 carriers. These braiders are manufactured by New England Butt Company and operate on the maypole type principal. | ماشینی که برای بافت یا شیلدینگ کابل یا سیم استفاده میشود. این دستگاه ممکن است دارای 8، 16، 24، 32، 48 یا 64 حامل باشد. این دستگاهها توسط شرکت New England Butt ساخته میشوند و بر اساس اصل نوع “دستهکیش” (maypole) عمل میکنند. | |
Butt closure | Closure with cable ports located at one end of the closure. | بستهای با پورتهای کابل که در یک انتهای بسته قرار دارند. | |
Butt joint | A splice or connection formed by placing the ends of two conductors together and joining them by welding, brazing or soldering. | اتصال انتهایی: وصلی یا اتصالی که با قرار دادن انتهای دو هادی کنار هم و جوش دادن، برازینگ یا لحیمکاری آنها ایجاد میشود. | |
Butt wrap | Tape wrapped in an edge-to-edge manner with no overlapping between adjacent turns. | پیچش انتهایی: نوار چسبانده شده بهصورت لبه به لبه بدون تداخل بین دورهای مجاور. | |
bUTYl | Used for any of various synthetic rubbers made by polymerizing isobutylene. | استفاده شده برای هر یک از لاستیکهای مصنوعی مختلفی که با پلیمر کردن ایزوبوتیلن ساخته میشوند. | |
bX | A very common type of armored building wire | نوعی سیم ساختمان با پوشش زرهدار که بسیار رایج است. | |
BYOD: Bring Your Own Device | آوردن دستگاه شخصی | ||
Bypass switch | A high-speed switch that transfers an optical signal to an alternate fiber. | سوئیچ با سرعت بالا که سیگنال نوری را به فیبر جایگزین منتقل میکند. | |
Byte | One segment of digital information; usually 8, 16, or 32 bits equal to a single character. Defined with a capital “B” as opposed to “bits”, which uses a lowercase “b”. | یک بخش از اطلاعات دیجیتال؛ معمولاً 8، 16 یا 32 بیت که معادل یک کاراکتر است. بایت با حرف بزرگ “B” تعریف میشود، در حالی که “بیت” با حرف کوچک “b” نوشته میشود. |
آیکن | واژه | اختصار / توضیحات انگلیسی | اختصار / توضیحات فارسی |
Abrasion resistance | A cable’s ability to resist surface wear. | توانایی یک کابل در مقاومت در برابر فرسایش یا ساییدگی سطحی. | |
Acceptance test | A test to confirm that an optical cable or link meets established performance specifications. | آزمایش پذیرش: آزمایشی برای تأیید اینکه یک کابل نوری یا لینک مطابق با مشخصات عملکردی تعیینشده عمل میکند. | |
Aeolian vibration | Wind-induced vibration, usually high frequency, which causes oscillation of cable. | لرزش آاِولین لرزشی است که ناشی از باد بوده و معمولاً فرکانس بالایی دارد، که باعث نوسان کابل میشود. | |
aMPaCiTY | ظرفیت آمپر | ||
Angular misalignment | The fiber optic cores of a mated pair of connectors are held at an angle, either by mispolish, worn alignment sleeve, or contamination. | ناهمترازی زاویهای زمانی رخ میدهد که هستههای فیبر نوری یک جفت کانکتور متصل شده در زاویهای قرار گیرند، که ممکن است به دلیل پولیش نادرست، آستین همراستایی فرسوده یا آلودگی باشد. | |
aPPROX | اختصار برای تقریباً | ||
Aramid yarn | A woven strength member incorporated into fiber optic cable assemblies to provide protection and mechanical bonding. Usually consists of Kevlar™. | نخ آرامید یک عضو تقویتی بافتهشده است که در مجموعههای کابل فیبر نوری برای حفاظت و اتصال مکانیکی استفاده میشود. این نخ معمولاً از کِولار™ ساخته شده است. | |
Attenuation | The loss of optical power, whether caused intrinsically (absorption, scattering, microbends, etc.), or extrinsically by components (connectors, splices, splitters, etc). Expressed as dB or dB/km (with fiber). | افت توان نوری، چه بهصورت درونی (جذب، پراکندگی، میکروبندها و غیره) یا بهصورت بیرونی توسط اجزا (کانکتورها، وصلهها، تقسیمکنندهها و غیره) ایجاد شود. این افت بهصورت دسیبل (dB) یا دسیبل بر کیلومتر (dB/km) بیان میشود. | |
aWM | نامگذاری برای مواد سیمکشی لوازم برقی است. | ||
Architecture | Describes how network elements logically relate to each other. | معماری: توصیف نحوه ارتباط منطقی عناصر شبکه با یکدیگر. | |
Armor | Additional protective element beneath outer jacket to provide protection against severe outdoor environments. Usually made of plastic-coated steel, it may be corrugated for flexibility. | زره: عنصر حفاظتی اضافی زیر غلاف خارجی که برای محافظت در برابر محیطهای سخت بیرونی طراحی شده است. معمولاً از فولاد روکشدار پلاستیکی ساخته میشود و ممکن است برای انعطافپذیری به صورت موجدار (کورگیت) باشد. | |
Attenuation Coefficient | The rate of optical power loss with respect to distance along the fiber, usually measured in decibels per kilometer (dB/km) at a specific wavelength. The lower the number, the better the fiber’s attenuation. Multimode wavelengths are 850 and 1300 nanometers (nm); single-mode wavelengths are 1310 and 1550 nm. Note: When specifying the attenuation, it is important to note whether the value is average or nominal. | ضریب افت، نرخ افت توان نوری نسبت به مسافت در طول فیبر است که معمولاً به دسیبل بر کیلومتر (dB/km) در یک طول موج خاص اندازهگیری میشود. هرچه عدد پایینتر باشد، افت فیبر بهتر است. طول موجهای چندحالته ۸۵۰ و ۱۳۰۰ نانومتر (nm) هستند؛ طول موجهای تکحالته ۱۳۱۰ و ۱۵۵۰ نانومتر هستند. نکته: هنگام مشخص کردن افت، مهم است که مشخص شود مقدار افت متوسط است یا نامی. | |
Attenuation Test Set | Test set having a calibrated light source and meter; used to measure the power loss in an optical link or network. | دستگاه آزمایش تضعیف: دستگاه آزمایشی که دارای یک منبع نوری کالیبره شده و متر است؛ برای اندازهگیری از دست رفتن توان در یک لینک نوری یا شبکه استفاده میشود. | |
Attenuation | The decrease in a signal’s magnitude of power during transmission between points. A term used for expressing the total loss of an optical system, normally measured in decibels (dB) at a specific wavelength. | تضعیف: کاهش شدت سیگنال در حین انتقال بین نقاط. اصطلاحی است که برای بیان مجموع از دست رفتن توان در یک سیستم نوری استفاده میشود، که معمولاً در دسیبل (dB) و در یک طول موج خاص اندازهگیری میشود. | |
µm . | A micron; a millionth of a meter. Common unit of measurement of optical fibers | میکرون؛ یک میلیونم متر. واحد رایج اندازهگیری برای فیبرهای نوری. | |
abRasiON | ساییدگی: تخریب یا فرسایش سطح یک ماده که بر اثر تماس یا اصطکاک با یک سطح سخت و زبر به وجود میآید. | ||
abRasiON MaCHiNe | دستگاه ساییدگی: یک دستگاه آزمایشگاهی برای تعیین میزان مقاومت سیم و کابل در برابر ساییدگی. دو نوع استاندارد از این دستگاهها وجود دارد: نوع قفس سنجابی که دارای میلههای فولادی مربعی است، و نوع دیگر که از مواد ساینده استفاده میکند | ||
Abrasion resistance | مقاومت در برابر ساییدگی: توانایی کابل در مقاومت در برابر فرسایش سطحی | ||
abRasiON ResisTaNCe | مقاومت در برابر ساییدگی: توانایی روکش سیم یا کابل برای مقاومت در برابر فرسایش و خراشیدگی سطحی. | ||
Absorption | Caused by impurities introduced during the manufacturing process, absorption creates loss in a fiber by turning light energy into heat. The amount of absorption is determined by the wavelength and depends upon the composition of the glass or plastic. Absorption and scattering are the two causes of intrinsic attenuation in an optical fiber. | جذب: جذب ناشی از ناخالصیهایی است که در فرآیند تولید وارد فیبر میشود و باعث از دست رفتن انرژی نور به شکل گرما میشود. میزان جذب بستگی به طول موج دارد و به ترکیب شیشه یا پلاستیک استفاده شده در فیبر بستگی دارد. جذب و پخش شدن نور، دو عامل اصلی تضعیف ذاتی در فیبر نوری هستند. | |
aC | Alternating Current: A type of electrical current in which the direction and intensity periodically change. | AC یا جریان متناوب: نوعی جریان الکتریکی که جهت و شدت آن به صورت دورهای تغییر میکند. | |
Accelerated Life Test | A test in which a cable is subjected to harsh and extreme conditions to evaluate its lifespan and durability under various circumstances. | آزمون عمر شتاب یافته: آزمایشی که در آن کابل تحت شرایط سخت و شدید قرار میگیرد تا طول عمر کابل و میزان دوام آن در شرایط مختلف ارزیابی شود | |
Accelerator | A chemical additive that increases the speed of a chemical reaction; for example, a compound added to rubber or neoprene mixtures to reduce curing or processing time. (Neoprene® is a registered trademark of DuPont.) | تسریعکننده: یک افزودنی شیمیایی که سرعت واکنش شیمیایی را افزایش میدهد؛ به عنوان مثال، ترکیبی که به مخلوطهای لاستیک یا نئوپرین افزوده میشود تا زمان پخت یا عملآوری را کاهش دهد. (نئوپرین® یک نام تجاری ثبتشده متعلق به شرکت DuPont است.) | |
Acceptance angle | زاویه پذیرش | ||
ACL Rule | قانون لیست کنترل دسترسی | ||
ACL: Access Control List | فهرست کنترل دسترسی | ||
ACR | A type of cable with insulation that resists **corona** discharge (electrical discharge caused by high voltage accumulation) and helps prevent cable damage under high-voltage conditions. | ACR: نوعی کابل که دارای عایقی است که در برابر پدیدهی **کرونا** (تخلیه الکتریکی ناشی از تجمع ولتاژ بالا) مقاومت میکند و به جلوگیری از آسیبدیدگی کابل در شرایط ولتاژ بالا کمک میکند. | |
ACRs | ACRs stands for “Aluminum Conductor Steel-Reinforced.” This type of cable consists of aluminum strands twisted around a steel core. These cables are commonly used in high-voltage power transmission lines over long distances. | ACRs به معنی “رسانای آلومینیومی با تقویت فولادی” است. این نوع از کابلها شامل رشتههای آلومینیومی هستند که دور یک هسته فولادی تابیده شدهاند. معمولاً از این کابلها در خطوط انتقال برق با ولتاژ بالا و در فواصل طولانی استفاده میشود. | |
Active device | An active device is a device that requires electrical power. One type is those that convert signals between electrical and optical formats such as lasers, LEDs, and photodiodes. Active devices also can manipulate light, such as optical amplifiers and modulators. | دستگاه فعال دستگاهی است که به برق نیاز دارد. یکی از انواع آنها دستگاههایی هستند که سیگنالها را بین فرمتهای الکتریکی و نوری تبدیل میکنند، مانند لیزرها، LEDها و فوتودیودها. دستگاههای فعال همچنین میتوانند نور را دستکاری کنند، مانند تقویتکنندهها و مدولاتورهای نوری. | |
Active optical cable (AOC) | A fiber optic cable that has been preterminated with an external electrical endface, thereby removing the termination process. The electrical endfaces can be manufactured with most module formats. The most common module formats are the SFP and HDMI interfaces, but DVI, VGA, SFP+, and QSFP+ interfaces also can be provided. | کابل نوری فعال (AOC) یک کابل نوری است که با یک انتهای الکتریکی خارجی پیشپایان شده است، به این ترتیب فرآیند پایاندهی حذف میشود. انتهای الکتریکی میتواند با بیشتر فرمتهای ماژول ساخته شود. رایجترین فرمتهای ماژول شامل رابطهای SFP و HDMI هستند، اما رابطهای DVI، VGA، SFP+ و QSFP+ نیز قابل ارائه میباشند. | |
Active/Passive Setup | تنظیمات فعال/غیرفعال | ||
aDaPTeR | الف) دستگاهی برای اتصال دو کانکتور فیبر نوری به یکدیگر. این دستگاه معمولاً برای ایجاد ارتباط بین دو فیبر نوری با کانکتورهای مختلف طراحی شده است. ب) دستگاهی برای اتصال دو قسمت (با قطرهای متفاوت) از یک دستگاه. این نوع آداپترها برای همخوانی و اتصال اجزای مختلف که ممکن است اندازه یا نوع متفاوتی داشته باشند، استفاده میشوند. | ||
Adapter | A mechanical device that transitions the transmitter or receiver of an optical loss test set (OLTS) to the fiber optic cable assembly. | آداپتور یک دستگاه مکانیکی است که فرستنده یا گیرنده مجموعه آزمایش افت نوری (OLTS) را به مجموعه کابل نوری منتقل میکند. | |
Add/drop multiplexer (ADM) | A mid-span electronic element that provides optoelectric/ electro-optic conversion to add, drop, or multiplex photonic signals. | یک عنصر الکترونیکی در میانه مسیر است که تبدیل اپتوالکتریک/الکترو-اپتیک را برای اضافه، حذف یا چندگانه کردن سیگنالهای فوتونیکی فراهم میکند. | |
aDHesiVe | A material, usually synthetic, that enables materials to adhere to each other when applied to tapes, potting operations, etc. | مادهای معمولاً مصنوعی که وقتی به نوارها، عملیات پوتینگ و غیره اعمال میشود، امکان چسبیدن مواد به یکدیگر را فراهم میکند. | |
ADSL: Asymmetric Digital Subscriber Line | خط مشترک دیجیتال نامتقارن | ||
AEC | This government agency is responsible for overseeing all projects related to atomic energy. | کمیسیون انرژی اتمی. این سازمان دولتی مسئول نظارت بر تمامی پروژههای مرتبط با انرژی اتمی است. | |
AERial Cable | A cable that is suspended in the air on poles or other overhead structures. | کابل هوایی. کابلی که در هوا بر روی تیرکها یا سازههای بالای دیگر معلق است. | |
Aerial | A type of installation in which the cable is connected to poles or towers by means of clamps or other attachment hardware. | هوایی: نوعی نصب که در آن کابل به وسیله گیرهها یا سایر سختافزارهای اتصال به تیرها یا برجها متصل میشود. | |
aiee | A type of installation in which the cable is connected to poles or towers by means of clamps or other attachment hardware. | سازمان مهندسین برق آمریکا. این سازمان اکنون به انستیتو مهندسین برق و الکترونیک (IEEE) تغییر نام داده است. | |
aiR sPaCeD COaX | A coaxial cable in which air is used as the primary dielectric material. In this type of cable, the conductor may be centered using a synthetic strand, beads, or braided strands. This structure is also known as an air dielectric. | کابل کواکسیالی که در آن هوا بهعنوان ماده دیالکتریک اصلی استفاده میشود. در این نوع کابل، هادی ممکن است با استفاده از یک رشته مصنوعی تابیده شده، مهرهها یا رشتههای بافته شده، مرکز قرار داده شود. این ساختار همچنین به عنوان دیالکتریک هوا شناخته میشود. | |
aiRCRaFT iGNiTiON Cable | Aircraft Ignition Cable | کابل جرقهزنی هواپیما: این کابل با ولتاژ بالا طراحی شده است تا در سیستمهای جرقهزنی موتورهای احتراق داخلی هواپیماها مورد استفاده قرار گیرد. | |
aiRCRaFT WiRe | Aircraft Wire: This wire is specially designed for the harsh conditions (such as temperature, altitude, solvents, fuels, etc.) encountered by aviation equipment. | سیم هواپیما: این سیم بهطور ویژه برای شرایط سخت (مانند دما، ارتفاع، حلالها، سوختها و غیره) تجهیزات هوایی طراحی شده است. | |
al | اختصار برای آلومینیوم. | ||
al/MY | Abbreviation for Aluminum Mylar®: Sometimes referred to as ALMY. Mylar® is a trademark owned by DuPont de Nemours. | اختصار برای آلومینیوم مایلر®: گاهی اوقات بهعنوان ALMY نیز نامیده میشود. مایلر® یک علامت تجاری متعلق به شرکت DuPont de Nemours است. | |
alKali | This is a soluble salt obtained from the ashes of plants, primarily consisting of potassium carbonate or sodium carbonate. | قلیا: این یک نمک محلول است که از خاکستر گیاهان بهدست میآید و عمدتاً شامل کربنات پتاسیم یا کربنات سدیم است. | |
all RUbbeR Cable | This cable is designed so that the entire space between the conductors is filled with a rubber compound. This structure enhances impact resistance, increases strength, and reduces the tendency to twist. However, this type of cable also has lower flexibility. | کابل تمام لاستیکی: این کابل به گونهای طراحی شده است که تمامی فضای بین هادیها با ترکیبی از لاستیک پر شده است. این ساختار باعث افزایش مقاومت در برابر ضربه، افزایش استحکام و کاهش تمایل به تابخوردن میشود. با این حال، این نوع کابل همچنین انعطافپذیری کمتری دارد. | |
All-optical network (AON) | A network that uses only optical components to produce, direct, condition, control, and connect optical signals. | شبکه تمامنوری (AON): شبکهای که تنها از اجزای نوری برای تولید، هدایت، تنظیم، کنترل و اتصال سیگنالهای نوری استفاده میکند. | |
allOY | A metal formed by melting two or more metals together. | آلیاژ: فلزی است که با ذوب کردن دو یا چند فلز بهدست میآید. | |
als | A type of cable that consists of insulated conductors placed within a continuous, precisely fitted aluminum tube. | نوعی کابل که شامل هادیهای عایقبندی شده است که درون یک لوله آلومینیومی پیوسته و بهدقت متناسب قرار دارند. | |
alTeRNaTiNG CURReNT | جریان متناوب – جریان متناوب به جریانی اطلاق میشود که در آن جهت جریان در فواصل منظم معکوس میشود. نرخ معکوس شدنها به صورت چرخه در ثانیه (هرتز یا Hz) بیان میشود. این نوع جریان بهطور اختصاری بهعنوان AC یا ac شناخته میشود. | ||
Alternating current resistance | مقاومت در برابر جریان متناوب: مقاومتی است که هر مدار در برابر جریان متناوب ایجاد میکند. | ||
Alternating current | جریان متناوب: یک جریان الکتریکی است که به طور مداوم جهت خود را معکوس میکند و در فواصل زمانی معین، یک شکل موج مثبت و منفی مشخص را ایجاد میکند. | ||
alUMel® | آلیاژی است که برای ترموکوپل و سیمهای افزایشی ترموکوپل استفاده میشود. آلومل® یک علامت تجاری متعلق به شرکت Hoskins Mfg. Co. است. | ||
alUMiNUM CONDUCTOR | رسانای آلومینیومی: یک سیم یا گروهی از سیمهای آلومینیوم است که عایقبندی نشده و برای حمل جریان الکتریکی مناسب است. | ||
am | AM : اختصار مدولاسیون دامنه است. همچنین بهطور اختصاری به عنوان AM شناخته میشود. | ||
aMbieNT TeMPeRaTURe | دمای محیطی: دمای یک محیط (گاز یا مایع) که یک جسم را احاطه کرده است. | ||
Ambient temperature | دمای محیط: هر دمای کلی در یک ناحیه معین. | ||
American National Standards Institute (ANSI) | The official American standards body through which standards are published and various other standards committees are accredited. | موسسه استاندارد ملی آمریکا (ANSI) سازمان رسمی استانداردهای ایالات متحده است که از طریق آن استانداردها منتشر میشوند و کمیتههای مختلف استاندارد تأیید اعتبار میشوند. | |
American Wire Gage (AWG) | سیستم استانداردی است که برای تعیین قطر سیم استفاده میشود. | ||
aMP | اختصار آمپر: واحدی است که نرخ جریان الکتریکی را بیان میکند. یک آمپر جریانی است که از طریق یک مقاومت یک اهمی با یک ولت پتانسیل عبور میکند. بهطور اختصاری بهعنوان آمپ شناخته میشود. | ||
Ampacity | ظرفیت حمل جریان : حداکثر جریانی است که یک رسانای یا کابل عایق شده میتواند بهطور مداوم حمل کند بدون اینکه از درجه حرارت مجاز خود فراتر رود. | ||
aMPliFieR | تقویتکننده: دستگاهی است که معمولاً از لولههای الکترونی یا ترانزیستورها برای بهدست آوردن تقویت ولتاژ، جریان یا توان استفاده میکند. | ||
aN | AN : بهطور تحتاللفظی به معنی “شماره هواپیما” است. بهعنوان مثال، AN-6 به اندازه سیم شماره 6 AWG اشاره دارد. | ||
Anaerobic In adhesives | a bonding method that uses its own chemical reaction to complete the adhesion. | یک روش چسبندگی است که از واکنش شیمیایی خود برای تکمیل فرایند چسباندن استفاده میکند. | |
aNalOG | آنالوگ : به مکانیزمی اطلاق میشود که در آن دادهها با مقادیر فیزیکی متغیر بهطور پیوسته نمایش داده میشوند. معادل آن دیجیتال. | ||
Analog | A data format using continuous physical variables such as voltage amplitude (AM) or frequency (FM) variations that are analogous to the original signal. | آنالوگ: یک فرمت داده که از متغیرهای فیزیکی پیوسته مانند تغییرات دامنه ولتاژ (AM) یا فرکانس (FM) استفاده میکند که مشابه سیگنال اصلی هستند. | |
Angled physical contact (APC) | A ferrule endface at 8° that minimizes Fresnel reflections when in contact with another APC termination. APC polishes normally have a component reflectance value of 60-70 dB. They are most often used in analog, DWDM, and FTTx installations. | تماس فیزیکی زاویهدار (APC) به انتهای فرول با زاویه ۸ درجه گفته میشود که بازتاب فرنل را در تماس با یک پایان APC دیگر به حداقل میرساند. پولیشهای APC معمولاً دارای مقدار بازتاب ۶۰ تا ۷۰ دسیبل هستند و بیشتر در نصبهای آنالوگ، DWDM و FTTx استفاده میشوند. | |
Angled Polish Connector (APC) | Connectors which have their end-face mating surface polished at an 8-degree angle to the fiber axis. Minimizes reflections; required in RF video applications. | کانکتور با پولیش زاویهدار (APC): کانکتورهایی که سطح انتهایی نقطه اتصال آنها با زاویه 8 درجه نسبت به محور فیبر پولیش داده شده است. این طراحی بازتابها را به حداقل میرساند و در کاربردهای ویدئویی RF ضروری است. | |
Anneal | آنیلینگ : عمل نرمکردن مس به وسیله گرما به منظور کاهش تردی آن. | ||
aNNealeD WiRe | سیمی که با حرارت دادن و خنککردن تدریجی نرم شده است. همچنین به آن سیم نرم کشیده نیز گفته میشود. | ||
aNNUlaR CONDUCTOR | رسانای حلقوی: رسانای حلقوی شامل تعدادی سیم است که در سه لایه متمرکز معکوس به دور یک هسته کنفی اشباع شده تابیده شدهاند. | ||
aNODe | قطب مثبت یک منبع الکتریکی است. | ||
aNsi | اختصار مؤسسه استانداردهای ملی آمریکا است. این مؤسسه یک فدراسیون از سازمانهای تجاری، فنی، حرفهای، نهادهای دولتی و گروههای مصرفکننده است. این سازمان هماهنگی توسعه استانداردها را بر عهده دارد و استانداردها را منتشر میکند. همچنین برنامه گواهیدهی داوطلبانهای را اجرا میکند. قبلاً به آن انجمن استانداردهای آمریکایی (ASA) گفته میشد. | ||
aNTeNNa WiRe | سیم آنتن: سیمی است که معمولاً از استحکام کششی بالایی مانند Copperweld®، برنز و غیره ساخته شده و با عایق یا بدون آن بهعنوان آنتن برای تجهیزات رادیویی و الکترونیکی استفاده میشود. Copperweld® یک علامت تجاری متعلق به شرکت Copperweld Steel است. | ||
Anti-oxidant | ضد اکسیدان: مادهای است که از تجزیه اکسیژن یک ماده جلوگیری میکند یا آن را کند میسازد. | ||
Anti-ozonant | ضد اوزون: مادهای است که از تخریب مواد بهدلیل واکنش با اوزون جلوگیری میکند یا آن را کند میسازد. | ||
AP: Access Point | نقطه دسترسی | ||
APIPA: Automatic Private IP Addressing | تخصیص خودکار آدرس IP خصوصی | ||
Application-specific optical fiber (ASOF) | Fibers built for specific applications such as those doped with erbium for use in fiber amplifiers or the high numerical aperture fibers used for manufacturing filters and gratings. | فیبر نوری مخصوص کاربرد (ASOF) به فیبرهایی اطلاق میشود که برای کاربردهای خاص طراحی شدهاند، مانند فیبرهای آلایششده با اربیم برای استفاده در تقویتکنندههای فیبر نوری یا فیبرهایی با دیافراگم عددی بالا که در ساخت فیلترها و شبکهها به کار میروند. | |
aRaMiD | آرامید – مادهای سبک، مقاوم و با تحمل حرارت بالا که از پلیآمیدهای آروماتیک تشکیل شده و در اعضای استحکامی فیبر نوری استفاده میشود. | ||
Arc | The discharge from the electrodes of a fusion splicer. | قوس، تخلیهای است که از الکترودهای دستگاه اتصال فیوژن رخ میدهد. | |
Architecture In networks | it is how the components are connected to and operate with one another. The term “network architecture” focuses on how fiber optic system elements communicate including functional organization (services) and configuration (topology and communications). Network architectures are usually designed as to their protocols. B-PON, G-PON, EPON, GEPON, SONET, ATM, Ethernet, etc., are examples of network architectures. | معماری در شبکهها به نحوه اتصال و عملکرد اجزا با یکدیگر اشاره دارد. اصطلاح «معماری شبکه» بر نحوه ارتباط عناصر سیستم فیبر نوری تمرکز دارد، که شامل سازماندهی عملکردی (خدمات) و پیکربندی (توپولوژی و ارتباطات) میشود. معماریهای شبکه معمولاً بر اساس پروتکلهایشان طراحی میشوند. B-PON، G-PON، EPON، GEPON، SONET، ATM و اترنت نمونههایی از معماریهای شبکه هستند. | |
aRMaTURe WiRe | سیم آرماچور:سیم مسی تابیده شده و آنیل شده با بافت پنبهای سفید نرم و شل. از این سیم برای سیمپیچی روتور موتورهای کمولتاژ و با جریان بالا و ژنراتورها استفاده میشود. بافت مستقیم امکان فرمدهی در شیارهای آرماچور و قابلیت فشردگی را فراهم میکند. | ||
Armor | حفاظت مکانیکی است که معمولاً با استفاده از یک لایه فلزی از نوار، بافت یا سیمهای تابیده شده انجام میشود. معمولاً این زره فقط بر روی پوشش بیرونی وجود دارد. | ||
Armored cable | کابل زره دار : کابلی است که با پوششی از فلز، معمولاً سیمهای فولادی، نوارهای صاف یا نوارهای قفلشده، محافظت شده است که عمدتاً برای اهداف حفاظت مکانیکی طراحی شده است. | ||
Armored cable | Cable with metallic sheathing or rods placed under or between cable jackets to prevent rodents from damaging the internal cable elements. | کابل زرهدار کابلی است که پوشش یا میلههای فلزی آن زیر یا بین روکشهای کابل قرار میگیرد تا از آسیبدیدگی عناصر داخلی کابل توسط جوندگان جلوگیری کند. | |
aROMaTiC | مادهای آلی است که از بنزن در یک ساختار حلقهای تشکیل شده است. | ||
ARP: Address Resolution Protocol | پروتکل حل آدرس | ||
Array connector Typically | connectors with multiple fibers in a small form factor housing, i.e., MPO, MTP, MT-RJ. | کانکتور آرایهای معمولاً کانکتورهایی هستند که چندین فیبر را در یک محفظه با ابعاد کوچک نگه میدارند، مانند MPO، MTP، MT-RJ. | |
aRTOs sTRiPPeR | دستگاه سیمچین اتوماتیک: دستگاهی است که بهطور خودکار سیم را به طول از پیش تعیین شده اندازهگیری کرده، برش میزند، عایق را جدا میکند، شمارش میکند و سیمها را در دستهها میبندد. | ||
asa | اختصار انجمن استانداردهای آمریکایی است. نام قبلی مؤسسه استانداردهای ملی آمریکا (ANSI) میباشد. | ||
As-builts Drawings that provide accurate depictions of cable running lines | pedestal locations, electronic sites, manholes, marker posts, etc., to aid with the management of cable assets and allow the facilities to be located, protected, maintained, and modified. | نقشههایی که نمایش دقیقی از خطوط کابلکشی، مکانهای پایهستونها، سایتهای الکترونیکی، چاههای ارتباطی، پستهای نشانهگذاری و غیره را فراهم میکنند تا به مدیریت داراییهای کابل کمک کرده و اجازه دهند که تأسیسات پیدا، محافظت، نگهداری و تغییر داده شوند. | |
asesa | اختصار آژانس استانداردهای الکتریکی خدمات مسلح است. | ||
asG | اختصار گروه استانداردهای هوافضا است | ||
asMe | اختصار جامعه مهندسین مکانیک آمریکا است | ||
asTM | اختصار جامعه آمریکایی آزمایش مواد است. این سازمان به آزمایش مواد پرداخته و سعی دارد استانداردهایی برای انواع مواد در صنعت تعیین کند. | ||
Attenuation | تضعیف سیگنال | ||
Attenuator | A component that incorporates a specific amount of loss into an operational optical network. Attenuators also provide a safety margin in planned networks to allow for electronics degradation over time, or physical changes to the optical component portion of the network. Attenuators come in two styles, fixed and variable. Variable optical attenuators are used for testing systems for dynamic range and quality of signal testing. | اتنوئیتور (مضعفکننده) یک قطعه است که میزان مشخصی از افت را به شبکه نوری عملیاتی وارد میکند. اتنوئیتورها همچنین یک حاشیه ایمنی در شبکههای برنامهریزیشده فراهم میکنند تا امکان تخریب الکترونیک در طول زمان یا تغییرات فیزیکی در بخش اجزای نوری شبکه را فراهم کنند. اتنوئیتورها در دو نوع ثابت و متغیر وجود دارند. اتنوئیتورهای نوری متغیر برای آزمایش سیستمها از نظر محدوده دینامیکی و کیفیت سیگنال استفاده میشوند. | |
aTTN (Attenuation) | کاهش قدرت در یک سیستم الکتریکی. از دست دادن قدرت یا سیگنال در یک مدار، که بهطور کلی به صورت دسیبل (dB) به ازای هر واحد طول، معمولاً یک هزار (۱,۰۰۰) فوت، بیان میشود. در کابلهای فیبر نوری، کاهش قدرت نسبت قدرت ورودی به قدرت خروجی است که بهصورت دسیبل به ازای هر واحد طول، معمولاً dB/km اندازهگیری میشود. بهطور اختصاری به عنوان attn شناخته میشود. | ||
aUDiO FReQUeNCY | فرکانس صوتی: دامنه فرکانسهایی است که قابل شنیدن برای گوش انسان است، تقریباً از ۲۰ تا ۲۰,۰۰۰ هرتز. | ||
aUTO PRiMaRY WiRe | سیم اولیه اتومبیل: سیمی است که میتواند تکرشتهای یا چندرشتهای باشد و برای تجهیزات اصلی یا جایگزین در محصولات خودرویی استفاده میشود. معمولاً ولتاژ پایین داشته و در برابر روغن، اسید و شرایط جوی مقاوم است. | ||
Automatic test equipment (ATE) | Test equipment that is computer programmed to perform measurements on a device without changing the test setup. | تجهیزات آزمایشی خودکار (ATE) تجهیزاتی هستند که بهصورت برنامهریزیشده توسط کامپیوتر برای انجام اندازهگیریها روی یک دستگاه بدون تغییر تنظیمات آزمایش عمل میکنند. | |
Avalanche photodiode (APD) | A photodiode that takes advantage of avalanche multiplication of photocurrent to convert one photon to multiple electrons. | یک فوتودیود است که از ضربه آوالانش برای تکثیر جریان نوری استفاده میکند تا یک فوتون را به چندین الکترون تبدیل کند. | |
Axial ray | A ray passing through the axis of the optical waveguide without any internal reflection. | پرتو محوری، پرتویی است که از محور راهراه نوری عبور میکند بدون اینکه هیچ بازتاب داخلی داشته باشد. |